نمایش جزییات خبر
سهراب هادی مطرح کرد؛
۲۹ دی ۱۴۰۳ ۱۵:۵۲

روایتی از بنیان‌گذاری جایزه ادبی جلال آل‌احمد/ وصیت‌نامه‌ای که باعث شکل‌گیری مهم‌ترین جایزه ادبی کشور شد

سهراب هادی از موسسان و بنیان‌گذاران جایزه ادبی جلال آل‌احمد از تلاش‌ها برای تاسیس این جایزه گفت.
روایتی از بنیان‌گذاری جایزه ادبی جلال آل‌احمد/ وصیت‌نامه‌ای که باعث شکل‌گیری مهم‌ترین جایزه ادبی کشور شد
سهراب هادی؛ از بنیان‌گذاران جایزه ادبی جلال آل‌احمد درباره علت تاسیس این جایزه به روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: پرداختن به شخصیت جلال آل‌احمد در دوران شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران اهمیت داشت و مهمترین دلیل نیز چندوجهی بودن شخصیت آل‌احمد بود. او در عرصه اجتماع کار جدی کرده بود و حضور مهم و قابل توجه‌اش در فرهنگ، ادبیات و هنر ایران به چشم می‌خورد.

وی افزود: برای همه کسانی که تحولات فرهنگ، هنر و ادبیات در دوران معاصر را دنبال می‌کنند، شخصیت جلال اهمیت دارد و پرداختن به او یک موضوع محققانه است. حتی جلال با هنرمندان نقاش نیز در ارتباط بود و این وجه از شخصیت جلال برای من که هنرم نقاشی است، اهمیت داشت. عمدتا نویسندگان، هنرمندان و شعرا بیشتر با هم‌طیف‌های خود داد و ستد فکری دارند، اما جلال که ادیب، محقق، مترجم و فعال سیاسی بود، با جامعه نقاشان هم ارتباط داشت و این از ویژگی‌های شخصیتی او بود. همچنین با مطالعاتم متوجه شدم که جلال در دوره‌هایی از زندگی‌اش روزنامه‌نگار هم بوده و من هم در این حوزه کار کرده بودم.

هادی ادامه داد: در ادامه رسیدم به کتابی به اسم «فرهنگ جلال آل‌احمد» نوشته مصطفی زمانی‌نیا و هر آنچه را که در زمینه‌های نقد، نظر، تحلیل، تفسیر و تحقیق درباره زندگی و دوره‌های فکری و نقش جلال در فرهنگ معاصر ایران نیاز بود، این کار با خود داشت. فکر کنم سال ۷۰ یا ۷۱ بود که این کتاب را خواندم و همان زمان به دست‌نوشته‌ای از جلال برخوردم که به‌نحوی وصیت ادبی‌اش بود. او نوشته بود که آثارم را پس از مرگم منتشر کرده و درآمد حاصل از فروش آنها را صرف کودکان خانواده‌های بی‌بضاعتی بکنید که به دلیل فقر امکان تحصیل پیدا نمی‌کنند.

نویسنده کتاب «خواب و خاکستر: عالم خیال و ادراکات شهودی» در ادامه سخنان خود به تصمیمش بر اجرایی کردن وصیت جلال آل‌احمد اشاره کرد و گفت: به این فکر کردم که جلال خودش ناشر بود و انتشارات رواق را مدیریت می‌کرد. بامزه اینجاست که خودش به انتشارات رواق می‌گفت انتشارات اوراق. اوراق هم بی‌در و پیکر معنی می‌دهد و هم ورق‌ها؛ اما کارهایی را که منتشر می‌کرد قابل توجه بود. هرچند که بعد از دستگیری جلال آن انتشارات بسته می‌شود و وضعیت عجیب و غریبی پیدا می‌کند.

دوندگی‌ها از وزارت میرسلیم آغاز شد و در دوران صفارهرندی به پایان رسید

سهراب هادی در بخش دیگری از این گفت‌وگو به دیدارهایش با مسئولان فرهنگی کشور برای اجرایی کردن وصیت‌نامه جلال آل‌احمد، اشاره کرد و ادامه داد: زمانی که وصیت‌نامه جلال را خواندم، مدام در ذهنم به دنبال راهی بودم تا این وصیت و خواست جلال جنبه اجرایی پیدا کند و این آغازی بود برای رفتن راه‌های مختلف. با وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره‌های مختلف گفت‌وگو کردم. زمانی که این راه را شروع کردم دوران وزارت مصطفی میرسلیم بود. آن زمان معاونت امور فرهنگی یا مدیرکلی اداره فرهنگ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر عهده یکی از دوستانم یعنی علی اصغر فیضی‌زاده بود. موضوع را با او در میان گذاشتم و درخواست کردم تا با وزیر در این باره صحبت کند، اما زمان گذشت و هیچ اتفاقی رخ نداد تا اینکه دوران ریاست جمهوری خاتمی رسید.

وی اضافه کرد: روزی از آن دوران به مناسبت افتتاح یک گالری رئیس جمهور به همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یعنی عطالله مهاجرانی در موزه جماران حضور پیدا کردند. من موضوع را با مهاجرانی در میان گذاشتم و به او گفتم که وصیت‌نامه‌ای از جلال با این محتوا هست و چه خوب می‌شود که ما آن را اجرایی کنیم و همینطور جایزه‌ای داشته باشیم با نام جلال آل‌احمد به جهت تاثیر او بر ادبیات معاصر ایران؛ تا بتوانیم از طریق این جایزه نگاه‌های نویسندگان، هنرمندان، پژوهشگران و مورخان را معطوف کنیم به نقش ادبی، فرهنگی و هنری جلال. مهاجرانی بسیار استقبال کرد و موضوع را قابل توجه دانست و گفت که فردا بروم دفترش تا درباره آن گفت‌وگو کنیم. گفتم که فردا پنجشنبه است و در نتیجه وزارتخانه تعطیل که گفت خیر بیایید و من در دفتر هستم. خلاصه هفت صبح پنجشنبه قرار دیدار گذاشتیم. 

هادی روایت خود از جلسه دیدارش با وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به این شرح بیان کرد: من هفت صبح در وزارتخانه حضور داشتم و خود ایشان نیز برای حضورم با انتظامات ورودی هماهنگ کرده بود. بهرحال از پلکان به استقبالم آمدند و بعد با همدیگر جزییات موضوع را بررسی کردیم. در ادامه نکته‌ای را مطرح کردند و گفتند که این موضوع شدنی نیست مگر اینکه خانم سیمین دانشور هم نظر مساعد بدهند. من با خانم دانشور ارتباطی نداشتم، اما آقای مهاجرانی به دلیل همشهری بودن و فعالیت ادبی داشتن، با خانم دانشور مراوده داشت. به همین دلیل گفت که با ایشان هماهنگ می‌کند تا من به دیدارش بروم. بهرحال از دفتر آقای مهاجرانی با خانم دانشور هماهنگی‌های صورت گرفت تا من روزی را با ایشان دیدار کنم. در نهایت روزی که به دیدارشان رفتم همان روز استیضاح آقای مهاجرانی در مجلس بود و خانم دانشور با دوستان دیگر مشغول گوش دادن به پخش مستقیم استیضاح از طریق رادیو بودند. آقای مهاجرانی اما از خود دفاع کردند و دوباره رای مجلس برای ادامه وزارت را به دست آوردند. 

وی همچنین درباره نظر سیمین دانشور برای راه‌اندازی جایزه‌ای به اسم جلال آل‌احمد، گفت: برای خانم دانشور موضوع چندان جالب نبود. گفت که چرا می‌خواهید جایزه‌ای به اسم جلال درست کنید، جایزه من را راه اندازی کنید چرا که کتاب‌های من در کشورهای مختلف هم ترجمه شده است. ایشان بحثی جدی داشت که جلال را خودش مطرح کرد و خود به او فضا داده است. البته در نهایت به صورت ضمنی گفت که کار خوبی است و انجامش دهید. موافقت خانم دانشور را با آقای مهاجرانی در میان گذاشتم، اما با اتمام دوره وزارتش کار دوباره زمین ماند. موضوع را به احمد مسجدجامعی هم گفتم، اما چندان رغبتی به این کار نشان نداد. بعد موضوع را به رئیس فرهنگستان هنر گفتم و همچنین در کمیسیون فرهنگی و هنری شورای عالی انقلاب فرهنگی که آن زمان عضوش بودم، نیز آن را مطرح کردم. دیگرانی از جمله محمود گلابدره‌ای که از شاگردان جلال بود و فیروز زنوزی جلالی هم حضور داشتند و چند جلسه‌ای درباره موضوع بحث کردیم و در نهایت قرار شد ایده را به شورای هنر ببریم که ریاستش با علی لاریجانی بود.

نویسنده کتاب «نگرشی نو بر هنر معاصر» ادامه داد: در جلسه شورای هنر من و فیروز زنوزی جلالی حضور داشتیم و از ایده دفاع کردیم و اهمیت موضوع را به طور مبسوط شرح دادیم. شورا به اتفاق رای مثبت داد و موضوع تصویب شد. برنامه‌ریزی‌ها برای برگزاری نخستین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد زمانی آغاز شد که محمدحسین صفارهرندی عهده‌دار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و او شورای سیاست‌گذاری و هیات داوران نخستین دوره این جایزه را انتخاب کرد. من، محسن پرویز که معاون فرهنگی وزیر هم بود و همینطور فیروز زنوزی جلالی از اعضای شورای سیاست‌گذاری بودیم.

ساختار جایزه جلال آل‌احمد چگونه شکل گرفت؟

هادی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به محتوای جلسات شورای سیاست گذاری نخستین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد گفت: بحث‌های جامعی در آن جلسات مطرح شد، از جمله تاثیر حضور آل‌احمد در بزنگاه‌های تحول در دوره‌های آزادی خواهی ایران و نقش جریان روشنفکری در این رویدادها، اهمیت رویکردهای مختلف جلال در زندگی‌اش، ضرورت توجه دادن جامعه ادبی و نویسندگان جوان به تاثیر ادبیات بر رویدادهای فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی و... 

وی افزود: همچنین در شورای هنر مصوب شد که جایزه جلال آل‌احمد بجز ارزش فرهنگی و ادبی‌، باید ارزش اقتصادی مهمی هم داشته باشد و بر زندگی برگزیدگان تاثیر بگذارد تا بتوانند با آرامش به کار پژوهش و تحقیق و یا آفرینش ادبی بپردازند. همچنین مصوب شد که «رمان»، «داستان کوتاه»،‌ «نقد ادبی»، «سفرنامه» و «ترجمه» بخش‌های مختلف این جایزه باشد و در هرکدام برگزیده‌ای انتخاب شود. در نهایت نیز فراخوان جایزه داده شد و همچنین تلاش کردیم تا با دعوت و گفت‌وگو از نویسندگان و خالقان آثار در این زمینه‌ها، به آثاری که در سال‌های قبل تولید شده، اما مورد ارزیابی قرار نگرفته بود، دسترسی پیدا کنیم. برای دوره اول بهتر بود که آثار گذشته نیز مورد ارزیابی قرار می‌گرفتند، اما در سال‌های بعد قاعدتا دیگر آثار تولید شده در فاصله دو جایزه مورد ارزیابی قرار می‌گرفتند.

هادی اضافه کرد: در زمینه داوری‌ها نیز تلاش‌ها بر این بود که به صورت حرفه‌ای و بدون درنظر گرفتن مسائل سیاسی و... فقط قابلیت‌های ادبی و موضوعی و ارزش‌های ویژه از جنبه ساختاری و محتوایی مورد توجه قرار گیرد. رای‌ داوران نیز مخفیانه بود، اما هر داوری این امکان را داشت که بتواند با طیفی از مشاوران معتمد خودش برای رسیدن به رای و نظر نهایی گفت‌وگو داشته باشد. با این روش در مجموعه شورای سیاست گذاری و هیئت داوران، دو دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد به خوبی برگزار شد.


خوشحالم که چراغ جایزه جلال آل‌احمد روشن ماند

این عضو هیات علمی نخستین دوره از جایزه ادبی جلال آل‌احمد در بخش دیگری از این گفت‌وگو به قطع ارتباط خود با این جایزه از دوره سوم اشاره کرد و ادامه داد: با تغییر دولت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بهمن دری عهده‌دار شد. آن دوران مجموعه معاونت تصمیم گرفت یکسویه ارتباط خود با بنیان گذاران این جایزه را قطع کند و من هم دیگر رغبتی برای پیگیری ماجرا نداشتم و اساسا برایم جای سوال بود که چرا برخوردها باید این‌گونه باشد با کسی که مبدع و بنیانگذار و پیگیر این جایزه بوده و سال‌های متمادی در دولت‌های مختلف را برای به ثمر رساندن آن دوندگی و رایزنی کرده است. در دوره‌های بعدی دیگر پیگیر جایزه نبودم و نمی‌دانم که با چه ترکیب و عیاری برگزار شده است و فقط از طریق رسانه‌ها در جریان برگزاری قرار می‌گرفتم. در کل اما این جایزه اگر نفسش متمایز است به دلیل اسم جلال است. جلال مظهر اسمش است و در ادبیات ایران هم از جهت شکوه و اقتدار و ساحت حضور و نقشی که در جهت گیری‌های ادبی داشت و تاثیر که بر جریان روشنفکری گذاشت و سیل بندهایی که می‌زد، اهمیت بسیار دارد.

نویسنده کتاب «شناخت اسطوره‌های ملل» ادامه داد: من سال ۱۳۵۸ با قاسمعلی فراست آشنا شدم. هر دو جوان بودیم و در سرویس فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی کار می‌کردیم و مرحوم اکبر خلیلی سردبیر بود. قاسم قصه‌نویس خوبی است و در روزنامه هم قصه می‌نوشت و هم گزارش. یکبار در سالگرد جلال مطلبی نوشت با عنوان «رئیس، ترمز کن» و در آن اشاره کرده بود که اکنون هرکسی هرچه دلش بخواهد می‌نویسد، اما جلال در زمان حیات خود به هرکسی که خبط و خطا می‌نوشت، می‌گفت: «رئیس، ترمز کن». این جمله و این موضوع را در عین حال که مزاح و شوخی است، اما می‌توان به عنوان یک امر جدی دید و متوجه شد که نقش آل‌احمد در جهت‌دهی و تاثیرگذاری در جریان روشنفکری معاصر ایران بسیار تعیین کننده بود و در واقع سرشاخه فکری ارزشمند برای این جریان به شمار می‌رفت و آبشخور فکری را برای پیوند دانشگاه با ادبیات حرفه‌ای پدید آورد و این خود یکی از ویژگی‌هایی است که می‌تواند اعتباری برای جایزه جلال به همراه بیاورد که البته آورده بود. بعدها شنیدم که مقدار مادی جایزه را کم کردند که این کار پسندیده‌ای نبود. به طور کل اما همینکه موضوع جایزه‌ای به اسم جلال تعقیب شد تا ما بتوانیم علاوه بر ایران به بیرون از ایران هم توجه داشته باشیم و یک رویداد بین المللی شبیه به نوبل ادبی را برای ادبیات فارسی رقم بزنیم، اتفاق بسیار خجسته‌ای بود.

هادی در پایان گفت: خوشحالم که همچنان چراغ این جایزه روشن است و خوب است که همه رویدادهای ادبی در کشور با عیار بالا انجام شود تا ما بتوانیم از این طریق اسوه‌ها، اسطوره‌ها و الگوها و همه بزرگانی را که در شکوه ایران عزیزمان نقش داشتند، به جامعه امروز، به جوانان و به آیندگان معرفی کنیم چرا که «بی پیر نتوان رفت به خرابات». به هر میزانی که در این زمینه گام برداریم به شکوفایی و رشد اعتماد به نفس و اطمینان جوانانی که در مسیر خلاقیت در ادبیات، هنر، علم و صنعت هستند و به رشد ایران علاقه‌مندند، کمک خواهیم کرد. 

ویدیویی از این گفت‌وگو را اینجا ببینید.

برای مطالعه دیگر مطالب پرونده ویژه هفدهمین جایزه ادبی جلال آل‌احمد اینجا را کلیک کنید.

اشتراک در
اظهار نظر
امتیاز را وارد کنید
نام را وارد کنید
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید