نشست معرفی و بررسی کتاب « روانشناسی رسانههای اجتماعی»
با حضور مترجم کتاب و کارشناسان حوزه ارتباطات روز سهشنبه 20 شهریور ماه در محل
دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها،
در هجدهمین نشست از سلسله نشستهای « کتاب رسا» که به معرفی و بررسی کتابهای حوزه
ارتباطات اختصاص دارد، کتاب « روان شناسی رسانههای اجتماعی» با حضور دکتر سیده
زهرا اجاق، مترجم کتاب و دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ دکتر
پدرام الوندی، پژوهشگر رسانه و ارتباطات؛ دکتر قدسی بیات، استادیار علوم ارتباطات؛
و رسول انبارداران، دبیر علمی نشست و کارشناس دفتر مطالعات برگزار شد.
کتاب « روان شناسی رسانههای اجتماعی» نوشته « سیاران مک
ماهون» کتابی است که به بررسی اثرات روانشناختی رسانههای اجتماعی بر افراد جامعه
میپردازد و با بهرهگیری از یافتههای روانشناسی، جامعهشناسی و علوم اعصاب، دیدگاهی
عمیق نسبت به تعامل انسان و فناوریهای دیجیتال نوین ارائه میدهد. این کتاب در
سال 2019 میلادی منتشر و در سال 1403 توسط زهرا اجاق به فارسی ترجمه شده است.
در ابتدای این نشست، رسول انبارداران، ضمن ارائه توضیحاتی
در معرفی کتاب گفت: این کتاب از هفت فصل و یک مقدمه تشکیل شده است. نویسنده در بخش
مقدمه به تاریخچه سوشال مدیا میپردازد و
پس از آن وارد بحثهای علمی و فلسفی میشود. سوالاتی که در این کتاب مطرح میشود
بر این موضوع دلالت دارد که چرا افراد تمایل دارند هویت خود را در رسانههای
اجتماعی مطرح کنند و شخصیترین اطلاعات خود را در این شبکهها در معرض دید عموم
قرار دهند؟ چه دلیلی باعث میشود که کاربران علیرغم اینکه مشتری رسانه هستند به
کالای رسانه تبدیل شوند؟ و چه استفادههای مالی از آنها صورت میگیرد؟
وی در ادامه از زهرا اجاق، مترجم کتاب خواست تا انگیزه و
هدف خود از ترجمه این کتاب را بیان کند.
دکتر سیده زهرا اجاق، مترجم کتاب و دانشیار پژوهشگاه علوم
انسانی و مطالعات فرهنگی در سخنانی با اشاره به ماهیت رشته علوم ارتباطات و مباحث
گستردهی آن گفت: رشته علوم ارتباطات اجتماعی یکی از رشتههای نوظهور در جهان
امروز بهشمار میرود. این رشته به مطالعه و تحقیق و انتقال اطلاعات و نقد و تحلیل
ابعاد و حوزههای مختلف ارتباطات میپردازد و در این زمینه از دانش رشتههای
گوناگونی چون جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، ....، و علوم سیاسی کمک میگیرد.
به همین دلیل بهراحتی میتواند در حوزههای دیگر نیز بخزد. زیرا انسان به دلیل
ماهیت فعالیتهای خود در حوزههای مختلف، ناگزیر از ارتباط با افراد دیگر جامعه
است. از این رو پیوسته تلاش میکند برای کیفیتبخشی به مناسبتهایش ارتباطات خود
را غنی سازد. همین امر باعث شده رشته ارتباطات وارد حوزههای اقتصاد، روانشناسی،
علوم شناختی، سیاست و رشتههای دیگر شود و یک پیوند بین رشتهای بین آنها ایجاد
شود.
وی افزود: خیلی وقتها سؤالاتی مطرح میشود که فقط با دانش
یک و یا دو رشته علمی نمیتوان به آنها پاسخ گفت. بنابر این لازم است در چند رشته دست
به تحقیق بزنیم تا بنوانیم با تخصص ارتباطی خود و ترکیب نتایج به پاسخهای مناسب
برسیم. به نظر میرسد سوالات دنیای امروز چنین ماهیتی داشته باشند. مانند سؤالات حوزههای
اجتماعی، اقلیمی، سیاست، ...، و اقتصاد که نشان میدهد مشکلات یک وجهی نیستند.
وی بیان کرد: یکی از مسائل مهم و پر چالش در حوزه ارتباطات
بحث رسانههای اجتماعی است. در اکثر پژوهشهای انجام شده همیشه تلاش میشود رسانه
را عامل تغییر افکار عمومی و سبک زندگی بدانند و آن را مقصر اصلی جلوه دهند که
مانع از ایجاد تحولات مطلوب در جامعه است. بهویژه در 20 سال اخیر در ایران، بعد
از برجسته شدن نقش رسانههای اجتماعی، این تفکر بیشتر قوت گرفت. اما در پژوهشگاه
علوم ارتباطات، هدف کارشناسان و پژوهشگران این حوزه بر آن بود که این نگاه از
رسانه زدوده شده و رویکرد منصفانهای نسبت به آن در پیش گرفته شود و رسانه را به
عنوان ابزاری توانمندساز معرفی کند.
اجاق، انگیزه خود از ترجمه این کتاب را ماهیت چند رشتهای
بودن تحصیلات و ذهنیت خود عنوان کرد و افزود: من در رشتههای مختلف ازجمله
رادیولوژی، فیزیک پزشکی و دکترای علوم ارتباطات تحصیل کردهام و از زمان ورود به
فضای علومشناختی به این رشته علاقهمند شدم به همین دلیل از میان پیشنهادهای
ترجمه، این کتاب را انتخاب کردم. در این مسیر به دلیل مشکلات کپیرایت در ایران،
ضمن تماس با نویسنده کتاب که مدیر انستیتوی فضای مجازی در ایرلند نیز هست، وی را
از تصمیم خود برای ترجمه کتاب آگاه کردم.
همچنین، با توجه به لزوم تأمین منابع جدید و قوی علمی و آکادمیک
در حوزههای علومشناختی و درک ماهیت فضاهای ناشناخته این علوم، ترجمه این کتاب
را امری ضروری دانستم.
وی در باره ویژگیهای کتاب گفت: کتاب متن سلیس و روانی
دارد. چون نویسنده در گفتار و بیان خود نیز چنین است. کتاب در سال 2019 میلادی
منتشر و در سال 1402 برای نخستین بار توسط ماندانا افتخار به فارسی ترجمه شده است
که ما از آن بیخبر بودیم. البته این دو ترجمه با یکدیگر تفاوتهایی دارند. نویسنده
کتاب یک سایبر سایکولوژیست است و در این حوزهها بیشتر فلسفهپردازی میکند تا
اینکه بخواهد از این نوع کتابها تألیف کند. وی برنده جایزه آکادمیک سایکولوژیست
در ایرلند است و در حال حاضر در کالج ایرلند تدریس میکند.
کتاب در هفت فصل تدوین شده است. نویسنده در این نوشتار بحث
را از رسانههای اجتماعی آغاز کرده و پله به پله و ساده تا بحث ارزشها و اخلافیات
در رسانه پیش میبرد. این بحثها از یک کار خیلی عادی روزمره شروع شده و به یک بحث
عمیق فلسفی کشیده میشود.
از طرف دیگر کتاب سعی میکند تعاریف سوشال مدیا در حوزههای
مختلف را از یکدیگر متمایز کند. مثلا بگوید سوشال مدیا در حوزه فرهنگی چه معنایی
میدهد و تفاوت آن با شبکه اجتماعی در حوزه جامعهشناسی و روانشناسی چیست؟ همچنین،
در سرتاسر کتاب از پارادوکسها بحث میشود که با یکدیگر متفاوتند. مثلا از یک سو
اطلاعات شخصی کاربران که محرمانه تلقی میشوند، وقتی در شبکههای اجتماعی قرار میگیرند
جنبه عمومی پیدا میکنند یا دربحث هویت جعلی و حقیقی و در استوریها این چالشهای روان شناسانه مطرح
میشود. البته این برملاسازی در شبکههای اجتماعی با رسانههای سنتی نیز دارای تمایزاتی
است. به این معنی که در رسانههای سنتی همیشه خبرنگار واسطی وجود دارد که پیام،
متن و تصویر را به مخاطب منتقل میکند اما الان در شبکههای اجتماعی کاربران بهطور
مستقیم و داوطلبانه گرایشها و علاقهمندیهای خود را به نمایش میگذارند تا از این طریق مخاطبان به
شناخت عمومیتری از آنها دست پیدا کنند.
این پژوهشگرگر اضافه کرد: اتفاقی که به لحاظ روانشناسی میافتد
این است که ما در روایتها و عکسها غرق میشویم و این احساس غرقشدگی و لذت در
ارتباط با سوشال مدیا آنقدر جذاب و ناآگاهانه است که بهشدت از آن تأثیر میپذیریم.
این عامل موجب میشود علیرغم خطرات ناشی از سوشال مدیا، ما همچنان شیفته شبکههای
اجتماعی باقی بمانیم. همین امر ماهیت ارتباطات شخصی را در دنیای واقعی تحت تأثیر
قرار میدهد که یکی دیگر از جذابیتهای رسانههای اجتماعی به لحاظ روانشناختی
است.
وی در جمعبندی خود از مطالب کتاب عنوان کرد: کتاب ایدههایی
را در اختیار میگذارد، به این صورت که روانشناسان برای من ارتباطاتی قلمرو
مطالعاتی را باز میکنند که برایم غنیمت است و من میتوانم آن غور روانشناسانه
مطالعات را در سبک زندگی و چیزهای دیگر بیاورم.
هدف من از ترجمه این کتاب افزودن بر غنای ادبیات کلی حوزه
ارتباطات بود و امیدوارم این متن و متنهای دیگر باعث شود در حوزههایی وارد پژوهش
شویم که بتوانیم فرهنگ دیجیتال ایرانی خود را بهتر درک کنیم.
دکتر پدرام
الوندی، پژوهشگر رسانه و ارتباطات با اشاره به تفاوت شبکههای اجتماعی با رسانههای
اجتماعی گفت: از نظر نویسنده بین این دو تفاوت ترمینولوژیک وجود دارد. ما معمولاً ابزارها
را با هم اشتباه میگیریم. یکی از اینها پیامرسان های موبایلی هستند که در حال
تبدیل شدن به رسانه اجتماعی و شبکه اجتماعی هستند. این پیامرسانها با اضافه
کردن امکاناتی مانند استوری در حال تبدیل شدن به رسانه اجتماعی هستند. یا تلگرام
با تغییراتی که طی این چند سال در رابطه با کاربری داشته به سمت شبکه اجتماعی شدن
گام برمیدارد؛ یا فیسبوک مسنجر خود را تقویت تقویت میکند. پس میتوان گفت ابزارها
دارند به سمت همدیگر حرکت میکنند. اما با این حال میبینیم که همکاران ما در
رسانهها نیز دچار این اشتباهات میشوند و پیامرسانهای موبایلی را به جای رسانه
اجتماعی مطالعه میکنند.
مک ماهون، شبکه اجتماعی را مفهومی گسترده و یکپارچه میداند
که رسانههای اجتماعی فقط بخشی از آن ارتباطات و شبکه اجتماعی هستند. وی در همان
فصول ابتدایی کتاب این تفکیک را انجام میدهد و در مثالهایی به کارکردهای مختلف
آنها اشاره کرده و میگوید هر رسانهای که خاصیت پیامرسانی بیشتری داشته باشد، برای
ارتباطات میانفردی کاربرد بیشتری دارند. مثلا برخی از رسانههای اجتماعی کارکرد
اصلیشان حفظ ارتباط با حلقه اول و نزدیکترین افراد است و روابط عاطفی را
نمایندگی میکنند؛ یا برخی دیگر به منظور دنبال کردن و حفظ افراد یا خدمات شرکتها
و مراکزی است که ممکن است در آینده به کارشان بیاید. وسواس نویسنده از این لحاظ
بسیار جذاب و قابل توجه است.
الوندی در مورد ترجمه کتاب گفت: کتاب ترجمه روانی دارد و
هیچ ابهامی باقی نمیگذارد. اما بهتر بود در کاربرد بعضی از کلمات و اصطلاحات
مانند نیوزفید و ساب توئیت همان کلمات اصلی بهکار برده میشدند یا بعضی دیگر هم
به صورت فارسی و هم انگلیسی نوشته میشدند. مانند پلتفرم که بهتر بود به جای «
سکو»، همان کلمه پلتفرم بهکار میرفت. زیرا مجموع اینها به خوانایی و گویایی متن آکادمیک
بهتر کمک میکند.
کتاب در سال 2019 میلادی منتشر و در سال 2024 ترجمه شده
است. به دلیل سیر تحولات در این حوزه بعضی از مطالب کتاب قدیمی هستند و بهتر بود
کتاب با ویراست جدیدی از نویستده منتشر میشد. مثلاً در بحث رسانههای اجتماعی
گفته میشود این رسانهها آمریکایی هستند و سلطه آمریکایی دارند. اما تحولات در
این حوزه بهقدری زیاد است که نمیتوان گفت پیشبرنده بازی، پلتفرمهای آمریکایی هستند.
الان مناسبات عوض شده مثلاً تیک تاک به عنوان یک رسانه اجتماعی و پلتفرم غیر
آمریکایی در تمام کشورهای غربی مسئلهساز شده و گفته میشود باید بازی را از دست
پلتفرمها خارج کرد. حتی دستور کار اینستاگرام با تحولات تیک تاک تغییر میکند.
این یک دغدغه هویتی و ملی از طرف اروپاییها نسبت به عملکرد رسانههای اجتماعی است.
در بحث اقتصاد سیاسی پلتفرمهای دیجیتال نیز تا جایی که
امکان دارد کار را به کاربر میسپارند. این واسطه گری در رسانههای اجتماعی به
گونهای است که کل رفتارهای کاربر در اینستاگرام از طریق ابزارهای مشابه ثبت و
گردآوری شده و سپس بر اساس علائق و لایکهای او ویدیوهای جدید نشان داده میشود. با این روش مهمترین رفتارها، عکسها و ذهنیتهای
کاربر که جنبه حقوقی هم دارند جنبه عمومی پیدا میکنند. اینها نوک کوه یخ در
پلتفرمهاست و مهم رفتارهای کاربر در شبکه ارتباطات است.
تمام این کارها به صورت مجانی توسط کاربر در پلتفرمها
انجام میشود. ولی الان این جریان برعکس شده و کاربران باید بابت خدماتی که از
پلتفرمها دریافت میکنند هزینه پرداخت کنند. این نسل از سرمایهداری به طور جدی
از طریق خدماتی که ارائه میدهد داده جمعآوری میکند و بر اساس سنجش رفتار
کاربران بیزینس مدل خود راپیش میبرد. مثلاً گلرنگ شرکت تپسی را میخرد. این نکته
مهمی است که چرا هر پلتفرمی که بستر جمعآوری داده است بعدها محبوب میشود. درگروه
اسنپ و بخش خودرو نیز دادههایی جمعآوری میشوند که برای بسیاری از کسب و کارها
خوب کاربردی هستند. بنابر این میبینیم که داده در دنیای امروز چقدر اهمیت دارد و پیشبرنده
نسل جدید سرمایهداری در دنیاست.
نویسنده در بخش آخر کتاب یک تصویر آموزشی و سواد اطلاعاتی
ارائه میدهد ولی در مسیری که پیش گرفته عاملیت کامل را به شبکههای اجتماعی میدهد
و از جامعه و افراد عاملیتزدایی میکند. وی به طور مکرر نشان میدهد که در اثر
رسانههای اجتماعی چه اتفاقی افتاده است. البته من در برابر این نگاه خیلی مقاومت
دارم و معتقدم این نگاه دترمینیستی با ایجاد
فاصله بین والدین و فرزندان کار را پیچیده
و سختتر میکند. چند سال پیش نیز کتابی با عنوان « اینترنت با مغز چه کار میکند؟»
منتشر شد، این کتاب خیلی مورد استقبال واقع شد ولی از اساس دترمینیستی بود. کتاب
حاضر نیز چنین است و میتواند نگاه جامعه و حکومت را به رسانهها تغییر داده و به
سانسور بیشتر کمک کند.
وی تأکید کرد: این کتاب جعل هویت و برساخت هویت در شبکههای
اجتماعی را بهخوبی بازگو میکند و میتواند الگویی برای پژوهشهای بیشتر در این
حوزه باشد.
دکتر قدسی بیات، استادیار علوم ارتباطات گفت: من بر خلاف
آقای الوندی معتقدم که نویسنده با رسانههای اجتماعی دترمینیستی برخورد نکرده،
بلکه نگاه وی به رسانهها با رویکرد آسیبشناسانه بوده است. وقتی ما رویکرد جهتگرایانه
داریم نقاط قوت را خیلی بزرگ میکنیم. ولی اینجا مک ماهون نقاط قوت را پررنگ نکرده
بلکه نسبت به رسانههای اجتماعی رویکرد آسیبشناسانه دارد.
وی افزود: دنیا در خدمت صاحبان پلتفرمهاست و ما در بهکارگیری
پلتفرمها مشارکتکننده هستیم. بر همین اساس در حوزه کسب و کارها و ارتباطات و
بازاریابی توصیه میشود که کسب و کارها از فضای پلتفرمها به عنوان رسانه مکمل
استفاده کنند و دادههای اصلی و مدیریت ارتباطات بیزینس خود را بر روی همان وبسایتها
قرار دهند. چون متعلق به خودشان است و صاحب اصلی آن خودشان هستند. فقط بابت هاستها
باید هزینههایی را پرداخت کنند.
قدسی با اشاره به دغدغههای کاربران در استفاده از فضای
پلتفرمها اظهار کرد: در فضای شبکهها همیشه این دغدغه وجود داردکه اطلاعات
کاربران توسط صاحبان پلتفرمها مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین در اینجا یک
حالت پارادوکسیکال نسبت به پلتفرمها وجود دارد. یعنی هم جنبه مثبت بابت فضایی که
در راستای فعالیتهایمان ایجاد کرده دارد و هم جنبه منفی بابت سوءاستفادههایی که
از دادهها صورت میگیرد.
در کل من فکر میکنم آقای مک ماهون به موضوع خوب ورود کردهاند.
این کتاب برای دانشجویان مطالعات ارتباطات کتاب خوبی است زیرا می توانند بحث ها را
مانند تصویر دنبال کنند. کتاب بحثهای متنوعی دارد ولی در عین حال این بحثها کوچک
و در سطح مطرح شدهاند و هیج کدام به عمق ماجرا نمیرود.
موضوع دیگر اینکه رویکرد کتاب رویکرد سؤال برانگیزی است و
فاقد رویکرد تئوری است، بجز یک مورد، بقیه کتاب طرح مسئله و فتح باب است.
وی تأکید کرد: این پلتفرمها پررنگترین فعالیتها را در
راستای رسانهای کردن عرصه خصوصی پیش بردهاند. اما اینکه خود پلتفرم چقدر در آن
نقش داشته کمرنگ جلوه داده شده و شواهد مربوطه نیز خیلی کمک نمیکند که سوژه سوژه
محکم و انتخابگری باشد.
این استاد دانشگاه در بحث انعکاس هویت در فضای مجازی و
فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی بیان کرد: نحوه انعکاس هویت در فضای مجازی کاری
است که توسط خود کاربران صورت میگیرد. زیرا خود نمایشی جذابتر از خود واقعی است.
بنابر این افراد به موارد فیک روی میآورند. مثلاً با ماشین چند میلیاردی عکس میگیرند
تا احساس خوشایند خود از بابت اینکه مالک آن ماشین باشند را با دیگران به اشتراک
بگذارند.
همچنین، شیشهای شدن زندگی یکی دیگر از جذابیتهای جدیدی
است که در پلتفرم ها شاهد آن هستیم و بهتر بود نویسنده به عنوان روانشناس است این
رفتارها را ناشی از تحولات سبک زندگی بداند تا عدم خودداری برخط.
به طور کل نکات مورد تأکید در کتاب به نوعی به تحولات سبک
زندگی در ایران دلالت میکند. بنابر این خلاء تغییر تعاریف و فهم جدید از مسئله
حریم خصوصی احساس میشود و بهتر بود نویسنده به چند نمونه از تحولات سبک زندگی
اشاره میکرد. اینها نشان میدهد که افراد خودشان سوژهوار و عاملیتمحور این
مطالب را در رسانههای اجتماعی منتشر میکنند. این جمع اضداد و رویکرد
پارادوکسیکال برمیگردد به ماهیت کاربردی پلتفرمها. بر همین اساس، کاربران آنها
نیز تابع همین بستر و ویژگیها هستند.
این پلتفرمها پررنگترین فعالیت و یا بستر را در راستای
رسانهای کردن عرصه خصوصی پیش بردهاند. اما اینکه خود پلتفرم چقدر در آن نقش
داشته کمرنگ جلوه داده شده و و شواهدی که ارائه شده خیلی کمک نمیکند که سوژه سوژه
محکم و انتخابگری باشد.
تهیه گزارش تکمیلی از :لیلا نوری میاندوآب